درباره بیگانه
«امروز، مادرم مرد. شاید هم دیروز، نمیدانم. تلگرافی به این مضمون از نوانخانه دریافت داشتهام:«مادر، درگذشت. تدفین فردا. تقدیم احترامات.» از این تلگراف، چیزی نفهمیدم شاید این واقعه دیروز اتفاق افتاده است.»
همین دو خط کافیست تا قلم گیرای آلبرکامو شما را مسحور کند. این سحر در نوشتار تا آخر رمان بیگانه با شما همراه خواهد بود.
«بیگانه»؛ کتابی آشنا با جامعه یا بیگانه؟
کتاب بیگانه از زبان مرسو، شخصیت اصلی، روایت میشود. مرسو علاوه بر اینکه در دهکده و میان مردمش غریبه است، شخصیتش برای خوانندگان هم ناشناخته است. او به طور کلی رویکردی درست و حقیقی به زندگی دارد، که مردم این ویژگی را «بی تفاوتی» مینامند.داستان در دو قسمت روایت میشود و راوی هر دو قسمت مرسو، شخصیت اصلی داستان است. بخش اول زمانی است که او در مراسم تدفین مادرش شرکت میکند اما هیچ احساس تأثری از خود نشان نمیدهد که این رفتارش برای بقیه بسیار عجیب است. قسمت دوم این رمان ماجرای ازدواج او با مری و حکم اعدام با اتهام به قتل یک مرد عرب است.
کامو در این کتاب تناقضی را برای خواننده ترسیم میکند که اگر در آن عمیق شویم متوجه میشویم که مرسو بی تفاوت نیست، بلکه تنها هدفش در زندگی این است که با حقایق روبهرو شود. او به شدت منطقی است و این منطق راه را برایش هموارتر کرده است. آلبر کامو درباره شخصیت مرسو میگوید: «مرسو نمیخواهد زندگی را ساده کند. بلکه او فقط هرچه هست، همان را میگوید. در نتیجهی این کارش جامعه برای پیشرفتش به سرعت احساس تهدید میکند و او را از خود میراند.»
نکته جالب دربارهی شخصیت مرسو این است که در طول داستان به نظر میآید شخصیت مرسو ثابت میماند، یعنی او همان آدم بیتفاوتی است که از ابتدای داستان بوده است. اما وقتی در داستان پیش میرویم متوجه رشد شخصیت مرسو میشویم. در ابتدای داستان، جامعه مرسو را طرد کرده است و او قادر به درک احساسات مردم نیست. اما در میانهی داستان این رفتارش تغییر میکند.
آلبرکامو به وسیلهی شخصیت مرسو، یکی از مهمترین مسائل بشری را مطرح میکند، اهمیت «انتخاب» در زندگی که از مباحث اصلی اگزیستانسیالیسم و آبسوردیسم است. موضوعاتی که در آثار کامو برجسته و مورد توجهاند.
همین الآن این کتاب رمان فوق العاده بیگانه به قلم آلبر کامو را از بوک لاین به طور آنلاین خریداری نمایید.