داستانی عاشقانه را روایت میکند داستانی که مربوط به خاطرات یک انسان رویاپرداز میباشد و با روحیه لطیفش در جستجوی یک همدم و هم صحبت است. تمام ماجرا از نظر زمانی 4 شب از زندگی شخصیت اصلی داستان را به تصویر میکشد. شخصیتی خجالتی که بدون شکل دادن ارتباطی با اطرافیانش با خیالاتش در زندگی آنها سیر و سفر میکند. وی سالهاست که زندگیاش را به تنهایی میگذراند و با روحیات شاعرانهاش، خیالبافیهایش را ادامه میدهد تا اینکه به صورتی اتفاقی با زنی آشنا میگردد. آشنایی با زن قصه موجبات رقم خوردن داستان عاشقانه مذکور را فراهم میآورد که مؤلف به زیبایی هرچه تمامتر آن را خلق نموده است.
داستایوفسکی در دیگر آثارش هم ثابت نموده است که چگونه از بعد روانشناختی آثارش را مینویسد و در قلب مخاطب نفوذ میکند. اینجا هم مستثنی از این مورد نیست و وی با نگاهی دقیق و ریزبینانه کوچکترین ابعاد مرتبط با تنهایی انسانها را به ذهن علاقه مندان ارائه مینماید. جدا از تبحر خارق العاده این نویسنده مطرح تاریخ، شرایطی که در آن زیست نموده و اتفاقاتی که در زندگی شخصی برایش رخ دادهاند هم، تأثیر بسیار زیادی بر روی نحوه داستان گویی او داشتهاند. مرد 26 ساله داستان که هشت سالی است در شهر پترزبورگ زندگی میکند، هم خودش شخصیت جالب و عجیبی دارد و هم روابطی که در غیاب انسانها با شهر و ساختمانهایش برقرار میکند.