PDF نسخه کامل رمان مسافر کوچه آرام
به قلم زینب ایلخانی
تعداد صفحه:1487
ژانر: عاشقانه
کیفیت فایل:عالی
خلاصه رمان مسافر کوچه آرام
چشمانش زیبا بود هنوز هم زیباست، اما این بار، هزار بار زیباتر از همیشه و نکته
قابل توجه اینکه،دیگر لهیب جانگداز آفتاب که اینگونه تا عمق چشمان نافذش فرو
رفته و تا بینهایت پیشروی کرده بود هم نمیتوانست مانع از درخشش مردمکهای
مخمور چشمانش شوند
این بار چشمانش را نبست مشتهایشرا به شیوهی قدیمیِ ایام کودکی گره نکرد و
روی چشمان آزرده از زخمِ تیغِ آفتاب مالش نداد و حتی ناله هم نکرد! انگار هیچوقت
چشمانش به هیچ اشعهای، حتی نور آفتاب حساسیت نداشت!
فقط تماشایم کرد بیصدا و آرام آرام آخرین نگاه نگران و بی قرارش را فدایم میکرد
لبهایشبه خشکی زده بود و هر از چند گاهی چند نالهی خفیف از او هم به گوشم
میرسید نگرانش شدم و آهسته شروع به صدا زدنش کردم
حتی آنقدر رمق نداشت که جوابم را بدهد به آرامی شروع به خزیدن کردم مثل یکس س س عی د!!
کرم زخم خورده در خون خودم میغلتیدم نفسنفسزنان خودم را تا کنارش کشیدم
و هنوز به او نرسیده بودم که با دیدن دستان خونین خودم وحشتزده شروع به فریاد
کردم انگار از او کمک میخواستم